ای کاش کودک بودم تا بزرگترین شیطنت زندگی ام که نقاشی روی دیوار بودم انجام
می دادم .
ای کاش کودک بودم تااز ته دل بخندم نه این که مجبور بودم تبسمی تلخ روی لب داشته
باشم
و ای کاش کودک بودم تا در اوج ناراحتی ودرد با یک بوسه همه چیر را فراموش کنم
دانشجو .
| ||
|
برچسبها: برچسبها: برچسبها: برچسبها: برچسبها:
آفتاب رنگ مي باخت و باران نم نمك باريدن گرفت... چه كسي نغمه دلتنگي براي آسمان ميخواند؟ نردباني گذاشت تا بالا برود وآنسوي ابرها راببيند...تا اشكهاي آسمان را پاك كند بالاتر رفت...سرش به سقف آسمان خورد... آسمان رافراموش كرد ، به دنبال ستاره خوشبختي اش رفت هيچ ستاره اي مال او نبود...اشكهايش لغزيد و يكي يكي پايين افتاد آری...راز بارش باران همين بود...كسي نغمه دلتنگي نميخواند... برچسبها:
زندگی زيباست ای زيبا پسند! زنده انديشان به زيبايی رسند آنقدر زيباست اين بی بازگشت کز برايش می توان از جان گذشت برچسبها: عشق، هر جا رو كند آنجا خوش است. برچسبها: برچسبها: برچسبها: برچسبها: برچسبها: برچسبها: برچسبها:
چه زمانی مثبت اندیشی در ذهن ما نهادینه می شود؟ زمانی که ۱- ذهنی برتر پر از احساسات مثبت به پتانسیل های این جهان داشته باشیم. ۲- قلبی گشوده، مهربان و دوست داشتنی داشته باشیم. ۳- جسمی زنده، پویا و پر از انرژی داشته باشیم. ۴- با روح خود پیوندی عمیق داشته باشیم. برچسبها:
گنجشک و خداروزها گذشت و گنجشک با خدا هیچ نگفتفرشتگان سراغش را از خدا می گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت : می آ ید، من تنها گوشی هستم که غصه هایش را می شنود و یگانه قلبی ام که درد هایش را در خود نگه می دارد و سرانجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست فرشتگان چشم به لب ها یش دوختند ، گنجشک هیچ نگفت و خدا لب به سخن گشود با من بگو از آن چه سنگینی سینه توست ". گنجشک گفت : لانه کوچکی داشتم ، آرامگاه خستگی هایم بود و سر پناه بی کسی ام ، تو همان را هم از من گرفتی . این توفان بی موقع چه بود؟ چه می خواستی از لانه محقرم کجای دنیا را گرفته بود ؟ و سنگینی بغضی راه بر کلامش بست سکوتی در عرش طنین انداز شد . فرشتگان همه سر به زیر انداختند خدا گفت : ماری در راه لانه ات بود . خواب بودی . باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند . آن گاه تو از کمین مار پر گشودی گنجشک خیره در خدایی خدا مانده بود .خدا گفت : و چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی ام بر خواستی . اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود . ناگاه چیزی در درونش فرو ریخت . های های گریه هایش ملکوت خدا را پر کرد. برچسبها: برچسبها:
امام صادق عليه السّلام فرمود: دوستى را شرايطى است و اگر همه اين شرايط در کسی نباشد او را دوست كامل نشمار و كسى كه هيچ يك از اين شرايط در او نباشد در هیچ مرتبه از دوستی با او رفاقت نکن.
شرط اول آنكه پنهان و آشكارش براى تو يكى باشد. دوم آنكه آراستگى تو را آراستگى خود بداند و سرافكندگى تو را سرافكندگى خودش. سوم آنكه ثروت و مقام روحيه او را تغيير ندهد. چهارم آنكه از آنچه در دسترس توانائى او است از تو دريغ ندارد پنجم آنكه در سختيهاى روزگار تو را رها نكند. برچسبها:
مشخصههای دوستی واقعی ـ دوستان معمولی تنها به صورت اتفاقی و اجباری، مانند حضور در محل کار یا دانشگاه و ... یکدیگر را ملاقات میکنند اما دوستان واقعی هرگاه که فرصت یابند در کنار یکدیگر خواهند بود. ـ دوستان معمولی حتی اسم پدر و مادر یکدیگر را نمیدانند اما دوستان واقعی شماره تلفن آنها را هم در اختیار دارند. ـ یک دوست معمولی در میهمانیهای شما هدیه میآورد و خیلی رسمی برخورد میکند اما یک دوست واقعی زودتر میآید تا در انجام کارهای میهمانی به شما کمک کند و دیرتر میرود تا همه چیز را سروسامان دهد. ـ دوستان واقعی مرتبا با یکدیگر تلفنی صحبت میکنند اما دوستان معمولی هرگاه که کاری با همدیگر داشته باشند، تماس میگیرند. ـ دوست معمولی سعی میکند از مشکلات شما باخبر شود اما دوست واقعی تلاش میکند تا مشکل شما را حل نماید. ـ دوستان واقعی در غیاب یکدیگر حامی و مدافع هم هستند اما دوستان معمولی در غیاب طرف مقابل از او بدگویی میکنند. ـ یک دوست معمولی ضعفهای شما را نادیده میگیرد اما دوست واقعی سعی بر رفع آنها دارد. ـ دوستان معمولی وقتی بینشان بحث پیش بیاید، رابطهشان را تمام شده میدانند یا ارتباطشان کمتر میشود اما دوستان واقعی بعد از یک دعوا به همدیگر تماس میگیرند. ـ یک دوست واقعی ناموس، فرزند یا والدین شما را مانند نزدیکان و نوامیس خود میداند اما دوست معمولی چنین احساسی ندارد. ـ دوستان معمولی همیشه از یکدیگر انتظار دارند اما دوستان واقعی خواهان این هستند که دیگری روی کمک آنها حساب کند. ـ دوست معمولی کمتر از شما قدرشناسی میکند اما دوست واقعی همیشه خود را مدیون شما میداند. ـ یک دوست معمولی تمایلی به شنیدن تواناییها و موفقیتهای شما ندارد اما دوست واقعی خوبیها و موفقیتهای شما را برای دیگران تعریف و به آنها افتخار میکند. ـ دوست واقعی وقتی دلگیر است به شما تماس میگیرد اما در چنین مواقعی دوست معمولی از شنیدن صدای شما بیزار است. ـ دوست واقعی برای رفع نگرانیها و مشکلات شما از منافع خود میگذرد اما دوست معمولی سعی دارد از منافع شما سود ببرد. ـ دوست واقعی در غیاب شما مشکلاتتان را حل میکند اما دوست معمولی نسبت به آنها بیتفاوت است. ـ دوست واقعی آبروی شما را حفظ میکند اما دوست معمولی تنها به فکر لذت خویش است. ـ هنگامی که شما بیراهه میروید دوست معمولی کمتر به شما گوشزد میکند اما دوست واقعی به شما سیلی هم میزند. ـ دوست معمولی تمایلی به درک خواستههای شما ندارد اما دوست واقعی همه چیز را درک میکند. ـ دوست معمولی هزینهها را به گردن شما میاندازد اما دوست واقعی تمام هزینهها را گردن میگیرد. ـ دوست معمولی کمتر برای شما وقت میگذارد اما دوست واقعی از این کار لذت میبرد. ـ دوست واقعی همیشه با شما یک گونه رفتار میکند اما دوست معمولی بسته به شرایط و موقعیت رفتارش با شما تغییر میکند. ـ دوست واقعی به شما دروغ نمیگوید. ـ وقتی در بیمارستان بستری هستید یک دوست معمولی به ملاقات شما میآید اما دوست واقعی کنار شما میماند. با شناخت این موارد بهتر میتوان نوع رابطه دوستی با دیگران را تعیین کرد، بهتر است هرگونه که طرف مقابل میپسندد با او رفتار کنید تا ارتباطی بهتر و طولانی تر داشته باشید. برچسبها:
عشق در کنار هم ایستادن زیر باران نیست عشق یعنی این که برای دیگری چتر شوی ودیگر هرگز او نفهمد چرا خیس نشد
برچسبها:
دوست آن نیست که هر لحظه کنارت باشه دوست اونیه که هر لحظه یادت باشهبرچسبها:
ای کاش کودک بودم تا بزرگترین شیطنت زندگی ام که نقاشی روی دیوار بودم انجام می دادم . ای کاش کودک بودم تااز ته دل بخندم نه این که مجبور بودم تبسمی تلخ روی لب داشته باشم و ای کاش کودک بودم تا در اوج ناراحتی ودرد با یک بوسه همه چیر را فراموش کنم برچسبها:
مرد زاهدی که در کوهستان زندگی می کرد، کنار چشمه ای نشست تا آبی بنوشد و خستگی در کند. سنگ زیبایی درون چشمه دید. آن را برداشت و در خورجینش گذاشت و به راهش ادامه داد. در راه به مسافری برخورد کرد که از شدت گرسنگی با حالت ضعف افتاده بود. کنار او نشست و از داخل خورجینش نانی بیرون آورد و به او داد. مرد گرسنه هنگام خوردن نان، چشمش به سنگ گران بهای درون خورجین افتاد. نگاهی به زاهد کرد و گفت: «آیا آن سنگ را به من می دهی؟» زاهد بی درنگ سنگ را درآورد و به او داد. چند روز بعد، همان مسافر نزد زاهد آمد و گفت: «من خیلی فکر کردم، تو با این که می دانستی این سنگ چه قدر ارزش دارد، خیلی راحت آن را به من هدیه کردی.» بعد دست در جیبش برد و سنگ را در آورد و گفت: «من این سنگ را به تو برمی گردانم ولی در عوض چیز گران بهاتری از تو می خواهم. به من یاد بده که چگونه می توانم مثل تو باشم؟ برچسبها:
ماه مبارک رمضان 1392 خدا را بی نهایت شاکریم که از خزانه ی موهبت و الطاف بی کران خود بر ما منت نهاد تا دگرباره بتوانیم این ماه پر برکت و پر فضیلت را درک نماییم؛ ماهی که خداوند متعال در شأن آن می فرماید: «شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن هدی لناس و بینات من الهدی و الفرقان...» (ماه رمضان (ماهی است) که در آن برای راهنمایی مردم و بیان راه روشن و هدایت و جدا ساختن حق از باطل ، قرآن نازل شده است.) و در ادامه آیه می فرماید: «فمن شهد منکم الشهر فلیصمه...» (پس هر که این ماه را دریابد، باید که در آن روزه بدارد.)
ماه رمضان فرصتِ بازنگري در خويش
مقام معظم رهبري در اين باره ميگويند: "دعا در ماه مبارك رمضان و همه خصوصيات اين ماه مبارك اين است كه ما را متذكر ميكند؛ از غفلت بيرون ميآورد؛ آلودگيهاي ما را به ما نشان ميدهد و در بين دعا و نماز و توجه، فرصتي به ما دست ميدهد كه در اشتباهاتي كه با آنها انس و خو گرفتيم، بازنگري كنيم و آنها را بشناسيم؛ چون گاهي انسان گناهي را عادت كرده كه انجام بدهد و توجه ندارد كه اين گناه است. البته تنبلي، سستي و بقيه نواقصي را هم كه داريم، ميتوانيم بازنگري كنيم." 2 برچسبها: 1- به خداوند ايمان دارند و معتقدند كه ايمان مبناي همه اعجازهاست و پادزهر شكست، و در همه حال شاكر خداوند هستند.
برچسبها: برچسبها:
افراد موفق کسانی هستند که از یک خودآگاهی واقعی برخوردارند. آنها در برابر پیش آمدهای ناگوار، نیازی به داروهای آرام بخش ندارند . آنها خود را به خوبی با مسائل ومشکلات زندگی تطبیق می دهند. افراد موفق خود را می شناسند و می دانند که هستند ، چه عقیده ای دارند و چه نقشی در زندگی ایفا می کنند و استعداد آنها چقدر است . ما نیز می توانیم شخص موفقی شویم در صورتی که : - 1چشم خود را به امکانات و راه کارهای موجود باز کنیم. 2 - در تغییر وضع زندگی کنونی خود به نیروی کم نظیر باطنی خود متکی باشیم. افراد موفق در «حال» زندگی می کنند برچسبها: برچسبها: دشوارترین قدم، همان قدم اول است برچسبها:
همواره بیاد داشته باشید آخرین کلید باقیمانده، شاید بازگشاینده قفل در باشد تنها راهی که به شکست می انجامد، تلاش نکردن است . برچسبها:
الهي به نيازي نيازمندم كن و گر نه غباري در بيابانم كن الهي مرا به چشم ياري محبوبم كن و گر نه مرا بر سر دارم كن الهي مرا به ديده عشق عاشقم كن و گر نه خار مغيلانم كن الهي در توانمندي به هيچ محتاجم كن و گر نه مرا آوارهاي بي سامانم كنبرچسبها:
کاش زندگی:اپسر و پدری داشتند در کوه قدم می زدند که ناگهان پای پسر به سنگی گیر کرد، به زمین افتاد و داد کشید: آ آ آ ی ی ی!!!!!صدایی از دوردست آمد: آ آ آ ی ی ی!!! پسرک با کنجکاوی فریاد زد: کی هستی؟ پاسخ شنید: کی هستی؟؟ پسرک خشمگین شد و فریاد زد: ترسو!! باز پاسخ شنید: ترسو!! پسرک با تعجب از پدرش پرسید: چه خبر است؟؟ پدر لبخندی زد و گفت: پسرم، توجه کن و بعد با صدای بلند فریاد زد: تو یک قهرمان هستی!! صدا پاسخ داد: تو یک قهرمان هستی!! پسرک باز بیشتر تعجب کرد. پدرش توضیح داد: مردم می گویند که این انعکاس کوه است ولی این در حقیقت انعکاس زندگی است. هر چیزی بگویی یا انجام دهی، زندگی عینا به تو جواب می دهد. اگر عشق را بخواهی، عشق بیشتری در قلبت به وجود می آید و اگر به دنبال موفقیت باشی، آن را حتما به دست خواهی آورد. هر چیزی را که بخواهی، زندگی همان را به تو خواهد داد.
برچسبها:
مردی همسر و سه فرزندش را ترک کرد و در پی روزی خود و خانواده اش راهی سرزمینی دور شد... فرزندانش او را از صمیم قلب دوست داشتند و به او احترام می گذاشتند.
مدتی بعد ، پدر نامه ی اولش را به آن ها فرستاد. بچه ها آن را باز نکردند تا آنچه در آن بود بخوانند ، بلکه یکی یکی آن را در دست گرفته و بوسیدند و گفتند : این نامه از طرف عزیزترین کس ماست.
سپس بدون این که پاکت را باز کنند ، آن را در کیسهی مخملی قرار دادند ... هر چند وقت یکبار نامه را از کیسه درآورده و غبار رویش را پاک کرده و دوباره در کیسه میگذاشتند... و با هر نامه ای که پدرشان می فرستاد همین کار را می کردند.
سال ها گذشت. پدر بازگشت، ولی به جز یکی از پسرانش کسی باقی نمانده بود، از او پرسید : مادرت کجاست ؟ پسر گفت : سخت بیمار شد و چون پولی برای درمانش نداشتیم، حالش وخیم تر شد و مرد.
پدر گفت : چرا ؟ مگر نامه ی اولم را باز نکردید ؟ برایتان در پاکت نامه پول زیادی فرستاده بودم! پسر گفت : نه . پدر پرسید : برادرت کجاست ؟ پسر گفت : بعد از فوت مادر کسی نبود که او را نصیحت کند ، او هم با دوستان ناباب آشنا شد و با آنان رفت . پدر تعجب کرد و گفت : چرا؟ مگر نامه ای را که در آن از او خواستم از دوستان ناباب دوری گزیند ، نخواندید؟ پسر گفت :نه ... مرد گفت : خواهرت کجاست ؟ پسر گفت : با همان پسری که مدت ها خواستگارش بود ازدواج کرد الآن هم در زندگی با او بدبخت است. پدر با تأثر گفت : او هم نامهی من را نخواند که در آن نوشته بودم این پسر آبرودار و خوش نامی نیست و من با این ازدواج مخالفم ؟ پسر گفت : نه ... به حال آن خانواده فکر کردم و این که چگونه از هم پاشید ، سپس چشمم به قرآن روی طاقچه افتاد که در قوطی مخملی زیبایی قرار داشت. وای بر من ...! رفتار من با كلام الله مثل رفتار آن بچه ها با نامه های پدرشان است! من هم قرآن را میبندم و در کتابخانه ام می گذارم و آن را نمی خوانم و از آنچه در اوست ، سودی نمی برم، در حالی که تمام آن روش زندگی من است . . ای کاش فکر می کردیم برچسبها: برچسبها:
حق شاگرد (دانشجو) بر استاد حق شاگرد تو این است که بدانی خداوند، به واسطه علم و دانشی که به تو داده و از خزانه های (دانش) خود برای تو گشوده، تو را سرپرست شاگردانت ساخته است. بنابراین، اگر مردم را خوب آموزش دهی و با آنان درشتی و بدرفتاری نکنی و از تعلیمشان به ستوه نیایی، خداوند از فضل خود بر دانش تو بیفزاید. اما اگر دانش خود را از مردم مضایقه کنی یا وقتی برای آموختن دانش نزد تو آمدند با ایشان درشتی و بدرفتاری کنی، بر خداوند سزاوار است که علم و شکوه آن را، از تو بگیرد و جایگاه تو را از دل مردم بیندازد. «امام سجاد علیه السلام ، عوالی اللالی: 4/74/54» حق استاد بر شاگرد (دانشجو) حق استاد تو این است که به او احترام گذاری، با دقت به سخنانش گوش بسپاری، رویت به او باشد و به او توجه نمایی، صدایت را بر او بلند نکنی، هرگاه کسی از او سوالی کند تو جواب ندهی، بلکه بگذاری خودش جواب دهد. در محضر او از کسی غیبت نکنی، اگر پیش تو از او بدگویی شود، از وی دفاع کنی. عیبهایش را بپوشانی، خوبیها و صفات نیکش را آشکار سازی، با دشمن او همنشینی نکنی و با دوستش دشمنی نورزی. هرگاه این کارها را کردی، فرشتگان خدا درباره ات گواهی دهند که تو برای رضای خدا، نه برای مردم، نزد آن استاد رفته ای و دانش او را فراگرفته ای. «امام سجاد علیه السلام ، الخصال: 567/1» برچسبها: اگر میخواهید دشمنان خود را تنبیه کنید به دوستان خود محبت کنید برچسبها:
کار بزرگ وجود ندارد، به شرطی که آن را به کارهای کوچکتر تقسیم کنیم . . برچسبها: وقتی زندگی چیز زیادی به شما نمی دهد، بخاطر این است که شما چیز زیادی از آن نخواسته اید برچسبها: سلسله موی دوست حلقه دام بلاست هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست گر بزنندم به تیغ، در نظرش بی دریغ دیدن او یک نظر صد چو منش خونبهاست گر برود جان ما، در طلب وصل دوست حیف نباشد که دوست، دوستتر از جان ماست دعوی عشاق را، شرع نخواهد بیان گونه زردش دلیل ناله زارش گواست مایه پرهیزگار، قوت صبر است و عقل عقل گرفتار عشق، صبر زبون هواست دلشده پای بند، گردن جان در کمند زَهره گفتار نه، کین چه سبب وان چراست؟ مالک مُلک وجود، حاکم ردّ و قبول هرچه کند جور نیست ور تو بنالی جاست تیغ برآر از نیام، زَهر برافکن به جام کز قِبَلِ ما قبول، وز طرف ما رضاست گر بنوازی بلطف، ور بگذاری بقهر حکم تو بر من روان، زجر تو بر من رواست هرکه به جور رقیب، یا به جفای حبیب عهد فراموش کند، مدعی بی وفاست سعدی از اخلاق دوست، هر چه برآید نکوست گو همه دشنام گو کز لب شیرین دعاست
برچسبها: افراد موفق کارهای متفاوت انجام نمی دهند، بلکه کارها را بگونه ای متفاوت انجام می دهند برچسبها: |
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |