دانشجو .
| ||||||||||||||||||||||||||||||||
|
برچسبها: برچسبها: برچسبها: برچسبها: برچسبها: برچسبها: برچسبها: برچسبها: برچسبها:
قايقي خواهم ساخت،
|
خوشتر از دوران عشق ایام نیست
بامداد عاشقان را شام نیست
مطربان رفتند و صوفی در سماع
عشق را آغاز هست انجام نیست
کام هر جویندهای را آخریست
عارفان را منتهای کام نیست
از هزاران در یکی گیرد سماع
زانکه هر کس محرم پیغام نیست
آشنایان ره بدین معنی برند
در سرای خاص، بار عام نیست
تا نسوزد برنیاید بوی عود
پخته داند کاین سخن با خام نیست
هر کسی را نام معشوقی که هست
میبرد، معشوق ما را نام نیست
سرو را با جمله زیبایی که هست
پیش اندام تو هیچ اندام نیست
مستی از من پرس و شور عاشقی
و آن کجا داند که درد آشام نیست
باد صبح و خاک شیراز آتشیست
هر که را در وی گرفت آرام نیست
خواب بیهنگامت از ره میبرد
ورنه بانگ صبح بی هنگام نیست
سعدیا چون بت شکستی خود مباش
خود پرستی کمتر از اصنام نیست
دوستی
هدایت
نظم
علم
عشق
اعتماد
و آرامش را در یک شخص پیدا کردم
و او کسی نیست جز شما
معلمم روزت مبارک
در چنین روزی سلامت می کنم
شاخه های گل نثارت می کنم
شاخه های گل ندارد قابلی
صد گلستان فرش راهت می کنم
بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم
اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد
من و ساقی به هم تازیم و بنیادش براندازیم
شراب ارغوانی را گلاب اندر قدح ریزیم
نسیم عطرگردان را شکر در مجمر اندازیم
چو در دست است رودی خوش بزن مطرب سرودی خوش
که دست افشان غزل خوانیم و پاکوبان سر اندازیم
صبا خاک وجود ما بدان عالی جناب انداز
بود کان شاه خوبان را نظر بر منظر اندازیم
یکی از عقل می لافد یکی طامات می بافد
بیا کاین داوریها را به پیش داور اندازیم
بهشت عدن اگر خواهی بیا با ما به میخانه
که از پای خمت روزی به حوض کوثر اندازیم
سخندانی و خوشخوانی نمی ورزند در شیراز
بیا حافظ که تا خود را به ملکی دیگر اندازیم
بر دل خون من دمی دیده نظر نمی کند
بر لب خشک من نمی دیدۀ تر نمی کند
سوخت ز عشقش این جگر نیست مرا ز خود خبر
آهن و آتشم دگر هیچ اثر نمی کند
گردۀ باد زین من کینۀ خصم دین من
سینۀ آهنین من فکر سپر نمی کند
خون گلوی عاشقان آب وضوی عاشقان
زانکه به کوی عاشقان عقل گذر نمی کند
بیهده نیست عاشقی وای که چیست عاشقی
بی خبریست عاشقی عشق خبر نمی کند
جمله زبان و بی سخن سوز چو شمع و دم مزن
جز به درون خویشتن شمع سفر نمی کند